وبلاگ :
شهيدانه
يادداشت :
زخم نامه
نظرات :
5
خصوصي ،
88
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
الشافيه
حضرت امام خميني (قدس سره) در درس اخلاقشان فرمودند:
تمام مدايح و گفتار اهل بيت (عليهم السلام) خصوصاً حضرت اباعبدالله (عليه السلام) در مورد حضرت علي اکبر (عليه السلام) حاکي از اين است که اگر علي اکبر (عليه السلام) در کربلا به شهادت نمي رسيد، خود، امام « مفترض الطاعه » مي بود. ( يعني امامي که اطاعت او واجب است) . در اين مختصر بهتر است به يک نمونه از کرامات ايشان بپردازيم:
فردي به نام حاج عبدعون، برادرش را که به مرض سختي دچار شده بود نزد حافظ الصحه، يکي از سه پزشک معروف کربلا مي برد. پس از چند ماه معالجه سودي نمي کند و هر روز حال او بدتر مي شود عبدعون نزد پزشک مي رود و سخنان زشتي به او مي گويد و خطاب مي کند که:اسمت خيلي بزرگ است ولي از معالجه تو سودي نديديم. بعد بدون خداحافظي مي رود. ولي بر خلاف انتظار از آن روز به بعد حال برادرش بهتر مي شود و يک دفعه شفا مي يابد. نزد حافظ الصحه مي رود و عذر خواهي مي کند.
طبيب مي گويد: بنشين تا برايت بگويم. من بعد از سخنان تو خيلي دل شکسته شدم. ظهر، هنگام اداي نماز به حضرت علي اکبر (عليه السلام) متوسل شدم و عرض کردم اي نور چشم حسين (عليه السلام) تو را به حق پدرت قسم مي دهم که شفاي اين مريض را از خدا بخواه. ديدي چگونه به من توهين کرد؟ بسيار گريه کردم. همان شب در خواب خدمت آقا علي اکبر (عليه السلام) شرف ياب شدم عرض ادب کردم و همان مطلب را تکرار کردم. فرمودند: من شفاي آن مريض را از خدا خواستم و از هاتفي شنيدم که « اين مريض مردني است و تا نه روز ديگر ميميرد ولي به برکت دعا و شفاعت شما خدا با شفاي او سي سال به عمرش افزوده است و از همين ساعت او را شفا داديم.» آن مرد سي سال ديگر عمر کرد و در هفتاد سالگي در گذشت. وصيت کرد پيکرش را پايين پاي حضرت علي اکبر (عليه السلام) دفن کنند.
منبع:کتاب «خورشيد جوانان»